«نمیخواهم یک امپراتور باشم... نمیخواهم برکسی حکومت کنم. میخواهم به
انسانها کمک کنم... میخواهیم با خوشی دیگران زندگی کنیم، نه بدبختیشان.
نمیخواهیم از دیگران متنفر باشیم... مسیر زندگی میتواند زیبا و آزاد باشد. اما راه را گم کردیم. حرص، روح انسانها را مسموم کرده... ما بسیار
فکر میکنیم و بسیار کم احساس میکنیم. به انسانیت بیش از ماشینآلات
نیازمندیم و به مهربانی بیش از زیرکی. بدون اینها زندگی سخت خواهد شد و
راهمان را گم خواهیم کرد... تنفر انسانها خواهد گذشت و دیکتاتورها خواهند
مرد و قدرتی که آنها از مردم گرفتهاند به مردم بازخواهد گشت. با مرگ
انسانها، آزادی نخواهد مرد... سربازان! خودتان را به دیکتاتورها نسپارید.
مردانی که شما را تحقیر میکنند و به بردگی میکشند، زندگیتان را
تحتکنترل قرار میدهند. به شما میگویند که چهکار کنید و چگونه بیندیشید و
چهچیزی را حس کنید... خودتان را به این انسانهای غیرطبیعی نسپارید.
مردان ماشینی، با ذهنی ماشینی و قلبهای ماشینی. شما ماشین نیستید. شما عشقی انسانی در وجودتان دارید... سربازان! برای بردگی نجنگید! برای آزادی
بجنگید!... شما! شما مردم قدرت دارید. قدرت خلق ماشینها را، و قدرت خلق
شادی را... بیایید تا متحد شویم و برای دنیایی جدید بجنگیم. دنیایی که به
انسانها فرصت کارکردن، به جوانان آینده و به سالمندان امنیت میدهد...
بیایید برای آزادی دنیا بجنگیم.»
درباره
هنرمندان ایران و جهان ,