رفتم بانک به کارمنده می گم : ببخشید شما صندوقدار هستید ؟ میگه پَ نه پَ ! هاچ بکم !
.............
به دخترعموم که ۵ سالشه میگم : دخترا موشن مثه خرگوشن ! میگهپَ نه پَ همه مثل شما پسرا گاو گوساله ایم !
اصلا یه وضعی شده به خدا !
.........................
گدا : دستشو دراز کرده به مرده ! مَرده میگه : پول بدم ؟ گدا می گه : پَ نه پَ بزن قدش !
......................................
ایستک خریدم ، در باز کن رو دادم به دوستم ، میگه : با این بازش کنم ؟!
میگم پَ نه پَ ! روش راست کلیک کن ! اوپن ویت رو بزن ! با اینترنت اکسپلور
بازش کن !
بقیه در ادامه مطلب . . .
تو اتوبان داشتم با ۱۶۰ تا سرعت میرفتم ، کنترل نامحسوس ناغافل خفتم کرد ،
زدم کنار، طرف گفت : کارت ماشین گواهینامه ، مدارک رو بش دادم گفت : این
گواهینامته ؟ گفتم پَ نه پَ این علامت مخصوص حاکم بزرگ می تی کمانه ،احترام
هم نمیخواد بذاری، فقط جانه هرکی دوست داری مارو بیخیال شو ! یه لبخنده
ناجوری زد گفت : این که اعتبارش تموم شده ، تمدیش نکردی ، نه ؟ گفتم چی ؟
گواهی نامه رو میگی ؟ گفت پَ نه پَ علامت مخصوص حاکم بزرگو میگم ، حاکم
بزرگ پاشو مهر نکرده ! جناب سروان بشینید کناره آقای می تی کمان ، ماشین رو
ببرید پارکینگ !
....................................................
حموم بودم ، مامانم می زنه به در می گم بله ؟ می گه حمومی ؟ میگم پَ نه پَ اینجا لندنه ، صدای منو از رادیو بی بی سی می شنوی ! میگه : در زدم بگم مهمونها اومدن دختراشون هم رفتن تو اتاقت داران با کامپیوترت کار میکنند ، لباس و حوله ات رو هم از پشت در برمیدارم که امشب رو لندن بمونی تا درک و فهم درست جواب دادن رو یاد بگیری ، آها یه چیز دیگه احتمالا آبگرمکن رو هم خاموش میکنم !!
.........................................
داشتم تلویزیون میدیدم . بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعد به من میگه داشتی میدیدی ؟! گفتم پَ نه پَ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی !
.........................
میخوایم بریم خونه جدیدمون ، مامانم میگه این همه اثاثو باید با کامیون ببریم ؟! میگم: پَ نه پَ راست کلیک کن ، کات شون کن ، برو تو خونه جدیده پیست کن !
....................................................
حموم بودم ، مامانم می زنه به در می گم بله ؟ می گه حمومی ؟ میگم پَ نه پَ اینجا لندنه ، صدای منو از رادیو بی بی سی می شنوی ! میگه : در زدم بگم مهمونها اومدن دختراشون هم رفتن تو اتاقت داران با کامپیوترت کار میکنند ، لباس و حوله ات رو هم از پشت در برمیدارم که امشب رو لندن بمونی تا درک و فهم درست جواب دادن رو یاد بگیری ، آها یه چیز دیگه احتمالا آبگرمکن رو هم خاموش میکنم !!
.........................................
داشتم تلویزیون میدیدم . بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعد به من میگه داشتی میدیدی ؟! گفتم پَ نه پَ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی !
.........................
میخوایم بریم خونه جدیدمون ، مامانم میگه این همه اثاثو باید با کامیون ببریم ؟! میگم: پَ نه پَ راست کلیک کن ، کات شون کن ، برو تو خونه جدیده پیست کن !